بازتاب فردا:سجاد افسر
یکی از بزرگترین اشتباهات دولت های پس از انقلاب عدم توجه کافی و ندادن امکانات مناسب به روستاها وعشایر بوده است، اشتباهاتی که باعث شد عشایر دست از کوچ بکشند و روستاها هم خالی از سکنه شوند و بدین ترتیب با حاشیه نشینی در کنار شهرها ،زمینه ی بیکاری و فقر این دو گروه روز به روز مهیاتر شود.
بدون تردید دامداری عشایر، کشاورزی و دامپروری روستاییان چرخ اقتصاد کشور را با آهنگ بهتری می چرخانید و نقش مهمی در تولید سبد غذایی کشور داشته است، نقشی که پر رنگ تر شدن آن مستلزم تدبیر و توجه ،برنامه و چشم انداز توسعه ،توسط دولت مردان و مسئولان امر خواهد بود اما با نهایت تاسف ، درسال های گذشته و کنونی تصوراتی که از برنامه های دولت راجب این دو قشر به ذهنمان خطور می کند این خواهد بود که دولت به صورت تعمدی زمینه ی نابودی اشتغال ودرآمد، عشایر و روستاییان را فراهم خواهد کرد،که برای شفافیت بیشتر به فضای حاکم بر فروش دام در استان کهگیلویه وبویراحمد اشاره می کنیم.
طبق آمار رسمی سازمان های متولی گوشت قرمز، حدود ۲۵درصد گوشت مورد نیاز تولید داخل و ۷۵درصد آن وارداتی خواهد بود،یعنی کشور ما در گوشت قرمز واردکننده می باشد و گوشت تولیدی داخل، فقط جوابگوی یک سوم نیاز کشورمی باشد.
حال برای بنده این سوال پیش می آید.چرا این روز ها دام های سبک وسنگین در استان کهگیلویه وبویراحمد فروشی ندارند و دام عشایر و روستاییان روی دستشان مانده و دارای کمترین قیمت ممکن می باشند؟ در صورتی که کشور نیازمند واردات گوشت می باشد و خنده آورتر اینکه گاهی عده ای پایین بودن قیمت دام را، ناشی از بسته بودن مرز ها برای صادرات می دانند.
معماهایی که در موضوع گوشت وجود دارد بیشتر شبیه جک می باشند از یک طرف کشوروارده کننده می باشد و از طرف دیگر محصول گوشت داخل، فروشی ندارد البته سرنخ چنین طنز تلخی بدست مافیای قدرت می باشد که نابودی دامپروری کشور را فدای منفعت شخصی خود می کنند و گوشت تولید داخل،مشتری برای فروش ندارد اما دولت به وارد کننده ها مجوز واردات با ارز دولتی راخواهد داد چیزی که ماحصل آن نابودی دام کشور را بدنبال خواهد داشت..
مسئولان محترم بدانند ۶ماه دوم سال جاری بزرگترین تهدید تاریخ کشور در حوزه ی دامپروري خواهد بود قیمت بالای علوفه و نهاد های دامی سبب شده که هزینه نگهداری دام ها از درآمد بیشتر شده است و دامداران چوب حراج را بدست دلال می سپارند و سرمایه وشغل خود را از دست می دهند.
متاسفانه دولت بارها در اخبار و برنامه های خود از حمایت دامداران گفته است ولی دریغ از کوچکترین کاری که در عمل برای ممانعت از نابودی دامداری انجام شده باشد خیلی از وام های کمکی و نهادهای یارانه که به دامپروری اختصاص داده می شود بدلیل عدم نظارت کافی سازمان های مربوط توسط عده ای دام دار نما و رانت خوار به یغما می روند و آنچه می ماند دست های به کمر گرفته شده ی دامدارن از روی استیصال ودرماندگی خواهد بود.
زن سرپرست روستایی که با فروش شیر یک گاو ،هزینه خوراک فرزندان خود را تامین می کرد اکنون نگاهش به بالا رفتن قیمت سبوس در بازار و گوشش بدهکار ما ما کردن گاو خود از گرسنگی می باشد و درآخر مجبور می شود تنها راه درآمد خود را با کمترین قیمت به فروش رساند زیرا هزینه بر درآمد فائق آمده است وتوانایی نگهداری آن را ندارد.
در پایان انتظار می رود مسئولان مربوط با نظارت کافی و شناسایی دامپروران واقعی عشایر و روستایی، زمینه جلوگیری از نابودی ،فقر وبیکاری این اقشار را فراهم سازند..