بازتاب فردا :پژمان علیپور خبرنگار و فعال رسانه ای در یادداشتی تحت عنوان پروژه های سد سازی نوشت:در میانه بحرانهای آبی و زیستمحیطی فزاینده کشور، استان کهگیلویه و بویراحمد در معرض تهدیدی مضاعف قرار گرفته است؛ تهدیدی نه از جنس کمآبی صرف، بلکه از جنس انتقال آب، سدسازیهای غیرکارشناسی و تصمیماتی که بدون توجه به واقعیتهای محلی و تبعات انسانی و زیستمحیطی اتخاذ میشوند.
دو پروژه پرچالش «سد خرسان ۳» و «سد ماندگان» اکنون تبدیل به نماد فشارهای ناعادلانه، زیادهخواهیهای مافیای آب و بیتوجهی به امنیت اجتماعی مناطق محروم و حاشیهای شدهاند.
سد خرسان ۳ که محل ساخت آن در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده، مخزنی را شامل میشود که در صورت احداث، موجب تخلیه اجباری و آوارگی بخشی از جمعیت حوزه انتخابیه محمد بهرامی خواهد شد. مردمانی که نسلها در کنار رودخانههای دنا زندگی کردهاند، اکنون در معرض از دست دادن خانه، زمین، خاطره و هویت خود قرار گرفتهاند؛ و این یعنی فاجعهای انسانی در سایه سکوتهای سازمانیافته.
از سوی دیگر، سد ماندگان در منطقه دنای شمالی، واقع در محدوده جغرافیایی استان اصفهان، تهدیدی جدی برای منطقه حفاظتشده دنا و اکوسیستم بینظیر استان کهگیلویه و بویراحمد محسوب میشود. پیامدهای تخریبی این پروژه نهتنها منحصر به تنوع زیستی نیست، بلکه بر منابع آبی، کشاورزی، حیات وحش و حتی ساختار اقلیمی منطقه تأثیر مستقیم و مخربی خواهد داشت.
در چنین شرایطی، محمد بهرامی، نماینده مردم بویراحمد، دنا و مارگون، بیتردید یکی از معدود صدایانیست که با صراحت، استمرار و جسارت در برابر این پروژههای پرهزینه و پرمخاطره ایستاده است. عملکرد او نه در پشت درهای بسته، که در میانه مردم، با حضور در تجمعات اعتراضی مسالمتآمیز، گفتوگوهای مکرر با رئیسجمهور، وزرا، معاونان ریاستجمهوری و نطق قاطع در صحن علنی مجلس نمود یافته است.
جمعآوری امضای بیش از ۷۰نماینده مجلس برای توقف یا تجدیدنظر در این پروژهها، تنها بخشی از مسیر دشوار و پیچیدهایست که محمد بهرامی طی کرده است. مسیری که نه از منافع شخصی، که از دل باور به حق مردم و آینده فرزندان این خاک نشأت میگیرد.
و با این حال، هنوز برخی انگشت اتهام به سمت او گرفته و از “سکوت” سخن میگویند؛ در حالیکه اگر همین میزان ایستادگی در دورههای پیشین وجود داشت، شاید امروز شاهد این حجم از پروژههای مخرب و توسعهنماییهای یکسویه نبودیم. منتقدان باید بدانند که امروز، هیچ سیاستمداری با درک منافع شخصی، حاضر به تقابل با مافیای آب و نمایندگان پرنفوذ مرکز نیست؛ مگر آنکه چیزی فراتر از سیاست برایش معنا داشته باشد.
محمد بهرامی، همانگونه که در همایش کوهگل نیز بیان کرد، راهحل را در فضایی آرام، عقلانی و قانونمحور میبیند. او نه بر طبل هیاهو میکوبد و نه در دام رادیکالیسم میافتد. بلکه با انسجام گفتمانی، پشتوانه مردمی و پیگیری ساختاری، در حال مدیریت یکی از پیچیدهترین تقابلهای زیستمحیطی و اجتماعی کشور است.
امروز، نه سد خرسان۳ را میتوان به آسانی متوقف کرد، و نه سد ماندگان را به سادگی حذف نمود؛ اما میتوان مانع تحمیل یک آینده فاجعهبار بر مردم استان شد.
میتوان صدایی شد در برابر سکوتهای تحمیلی؛ صدایی چون محمد بهرامی، که برخاسته از کوه است و متعهد به مردم.
اکنون زمان اتحاد است. وقت آن است که از او حمایت شود، نه به حاشیه رانده شود.
زیرا اگر امروز بایستیم، شاید بتوانیم دنا را حفظ کنیم؛ و اگر نایستیم، فردا دنا تنها یک نام خواهد بود، نه یک زیستبوم زنده.