بازتاب فردا/
حسین پناهی، هنرمند و ادیبی بود که کودک درونش را همواره زنده نگه داشت و این ویژگیاش موجب شد، بازی و لحن کلامش بر دل هر مخاطبی بنشیند و او را به چهرهای مردمی و ماندگار تبدیل کند. درباره راز ماندگاری شاعران، نویسندگان و هنرمندان، زیاد نوشته میشود و در این میان، به زوایای تاریک و روشن زندگی و هنر آنان میپردازند و از رفتارهای عادی و زندگی شخصی آنها به عنوان مدعا نیز استفاده میکنند تا نتیجهگیریها، چندان عجیب ننماید.
حسین پناهی، از آن جمله هنرمندان است. گفته شده است به دلیل اینکه وی حضور چندان واضح و روشنی در جامعه ما نداشت، مانند بسیاری از افراد پشت پرده، زندگی و حالاتش در ابهام قرار دارد. به همین دلیل است که شعرها و نوشتههایش با تفسیرهای مختلف روبهرو میشود. زندگی پناهی، گویی از پشت شیشهای بخار گرفته دیده میشود به همین دلیل درباره زندگی و حتی مرگ وی، سخنان درست و اشتباه بسیاری گفته شده است. اما به راستی راز حسین پناهی چیست؟
واقعیت این است که او رازی نداشت. او همانند یک انسان عادی متولد شد، زندگی کرد، رنج کشید، نوشت، خواند و بازی کرد و همانگونه که ممکن است ما در تنهایی و بیخبری سکته کنیم و چند روز بعد جسدمان افتاده بر تختخواب در خانه پیدا شود، درگذشت. بنابراین، چندان رازی در کار نیست. واقعیت این است که او زندگی خودش را میکرد بی هیچ رمز و رازی؛ اما زندگی به گونهای بر ما گذشته و شیوهای دیگر پیدا کرده است که زندگی او را رازآلود میبینیم.
ما هر کدام در درون خود کودکی نهفته داریم که گاه سر بر میآورد و خود را نشان میدهد. زندگی کنونی ما را بر آن داشته است که در برابر اظهار وجود این کودک بازیگوش مقاومت کنیم و نگذاریم جلوهگر شود. اما حسین پناهی چنین نکرد. او کودکش را هر کجا که میرفت با خود میبرد. در تلویزیون، سینما، تئاتر و خیابان. هر زمان که مینوشت کودک درونش نوشتههایش را خطخطی کرد، اما به شیوه ما عتابش نکرد و نهیبش نزد. او معصومیتی را که هر کدام از ما در ابتدای تولد با خود داریم را پنهان نکرد و مانند بسیاری، نقاب به چهره نزد. با آن چهره بزک نشده و عکس روتوش نشده در میان این همه چهره که دیگر خود را هم نمیشناسند، طبیعی است که به رازی بزرگ ماند.
🔷
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه از ما پرسیدند:
معذرت میخواهم چندم مرداد است؟!
و نگفتیم؛ چون که مرداد
گورِ عشقِ گُلِ خونرنگِ دلِ ما بوده است!»
معرفی آثار حسین پناهی
من و نازی، اشعار، نشر الهام، سال ۷۲، چاپ دوم: ۷۵
سیدی / کاست / کتاب: ستارهها، نشر دارینوش، ۷۵
چیزی شبیه زندگی، نمایشنامه، نشر الهام، سال ۷۶
دو مرغابی در مه: دو نمایشنامه دو مرغابی در مه و گوش بزرگ دیوار، نشر دارینوش، سال ۷۷
بیبی یون، فیلمنامه، نشر الهام، سال ۷۷
خروسها و ساعتها، مجموعه قصه، نشر الهام، سال ۷۷
سلام خداحافظ، نشر دارینوش، سال ۸۳
چشم چپ سگ، هفت دفتر شعر، نشر دارینوش، سال ۸۴ (به وقت گرینویچ، افلاطون کنار بخاری، من و نازی، کابوسهای روسی، سالهاست که مردهام، نامههایی به آنا، نمیدانمها)
راه با رفیق، نشر دارینوش، سال ۸۸
نوید یک روز بلند نورانی (مجموعه مصاحبهها از سال ٧٦تا ٨٣)، نشر آناپنا، سال ۹۲: چاپ چهارم؛ بهار ۱۳۹۹
جهان زیر سیگاری من است (مجموعه مصاحبهها از سال ٦٨تا ٧٦)، نشر آناپنا، سال ۹۲: چاپ چهارم؛ بهار ۱۳۹۹
سرودی برای مادران، نمایشنامه، نشر آناپنا، سال ۹۲؛ چاپ دوم؛ ۱۳۹۷
نامههایی به آنا (۲)، نشر آناپنا، سال ۹۲؛ چاپ چهارم؛ ۱۳۹۸