بازتاب فردا/شروع روزهای اوایل اردبیهشت معطر به نام زیبای معلم و همزمانی با اجرای رزمایش های شعارگونه مسولان ،جامعه ،صداسیماو مطبوعات در مورد اهمیت نقش معلم وآموزش در کشور خواهد بود.
ابتدای مطلب، قضیه ای از چگونگی کار، یک بنا و کارگر کاشی کار آورده می شود که به صورت اتفاقی در روزهای اخیر با آنها هم صحبت شدم.
همان طور که می دانید در شغل شریف کاشی کاری یک نفر به عنوان استاد و نفر دیگر به عنوان کارگر مشغول کار می شوند .استاد(بنا) کار چیدن کاشی ،تراز کردن وزیبایی کار را بعهده دارد ودرحقیقت ظریف کاری را انجام می دهد اما کارگر دوغاب ریز، بیشترین کار فیزیکی را بر عهده دارد. فرایند حمل ماسه وسیمان ،تهیه دوغاب و دوغاب ریزی را کارگر انجام می دهد در حقیقت بیشترین کار ممکن را کارگر انجام می دهد اما آنچه در پایان کار و گرفتن مزد مطرح می شود مزد کارگر به صورت روزمزد و حقوق استاد به صورت متری محاسبه می شود ودر اتمام کار حداقل مزد استاد(بنا) چندین برابر(شاید ۵برابر)کارگر دوغاب ریز خواهد بود .
قضیه بالا تمثیلی از کارهایی بوده است که مشخص کننده نگاه غلط واشتباه مردم وحکومت در موردمقایسه کردن شغل معلم بادیگر مشاغل جامعه خواهد بود .
در چندین دهه ی گذشته موضوع معیشت معلمان به مشکلی اساسی و درد آور برای این قشر تبدیل شده است ومتاسفانه در دولت های مختلف شاهد استفاده ابزاری از معلمان به بهانه ی گوناگون ودادن وعده های دورغین بوده ایم. اما آنچه بیشتر ناراحت کننده و اسفناک تر هست واکنش مردم وصاحبان مشاغل دیگر نسبت به نارضایتی معلمان واعتراضاتشان به مسئله ی حقوق خود می باشد.
دراینجا این سخن از نخست وزیر ژاپن بیان می شود: کشوری پیشرفت می کند که معلمانش حقوق وزیر،مصونیت دیپلمات واحترام امپراطور را داشته باشد.
گاها افراد بدون تخصص وتفکر و فقط با رجوع به تعطیلات سالانه یک معلم قضاوت نابخردانه در مورد حقوق این قشر انسان ساز انجام می دهند ودرپایان دراوج نادانی حقوق دریافتی را فراتر از حقشان می خوانند.خدمت این افراد نکات زیر عرض می شود.
آشفتگی کنونی وبحران موجود کشور نتیجه بی انگیزه گی معلمان خواهد بود.یقین ترین قاعده در سراسر کشورهای توسعه یافته، این است که کشوری بر قله ی پیشرفت وتوسعه قرار می گیرد که معلمانش کاردان،خوب و با انگیزه باشند.
معلم همچون استاد کاشی کار،ظریف کار است.باروح آدمها سرکار دارد و جسم و روح آدمی را زینت می دهد ولی درشرایطی (وضعیت موجود معلمان کشور)که خود روح آشفته دارند چطور می تواند دیگری را به کمال برساند؟ .معلم برای جامعه سالم، خمیر مایه ی انسانیت را وردنه می زند وانسان کامل می سازد اما چطور برخی پزشکان که قسمتی از بدن انسان راتعمیر می کنند خدا تومان پول می گیرند اما معلمی که یک انسان کامل درست می کند باید در فلاکت بارترین وضع زندگی باشد؟.
قاضی به خاطر مشخص کردن جرم، پول هنگفتی می گیرد ولی معلمی که می تواند پیشگیری کننده از جرم باشد محتاج نان شب می باشد.وزیر ونماینده مجلس دریک دوره منصب گرفتن،در تمام کشورهای غرب وشرق پول پس انداز می کنند و ملک می خرند و آینده هفت نسل آینده خود را تضمین می کنند ولی معلمی که او را پرورانده در تامین مایحتاج زندگی خود عاجز هست!!
باید این واقعیت های زشت جامعه بیان شود و با جرات به مردم گفته شود تا بازی کثیف و سناریوی پایین آوردن مقام معلم توسط عده ای منفعت طلب آشکار شود.
اگر تورم وگرانی،فشار اقتصادی وفقروگرسنگی سربه فلک کشیده وکسی هم دم نمی زند از بی انگیزگی وپایین آمدن شان معلمان درجامعه خواهد بود.
اگر حاکمان ،مسولان ومدیران اختلاسگر،دزد و نالایق هستند از سرخوردگی و پایین آمدن شان معلمان درجامعه خواهد بود.
اگر اعتیاد وجود تک تک افراد جامعه خصوصا جوانان ونوجوانان را گرفته از بی انگیزه گی وکم جلوه دادن ارزش معلمان در کشور خواهد بود ..
اگر طلاق ،بی بندباری وفحشا،ناامنی اجتماعی در جامعه وخانواده ها روبه گسترش هست ماحصل بی ارزش کردن معلمان در جامعه خواهد بود…
اگر فرهنگی درجامعه وجود نداردوسردرگمی فرهنگی بیداد می کند،جوانان ونوجوانان بی هویت هستند وروحیه ی اعتراض ومطالبه گری ندارند ناشی ازسناریویی خواهد بودکه نویسندگان آن پایین آوردن مقام وارزش معلم در جامعه را تنها راه رسیدن به اهداف خود که همانا غارت کشور هست می پندارند.
اگر شاخص های انسانی، مثل اعتماد وصداقت،گذشت وایثار،مهرومحبت وزندگی انسانی در مرز نابودی هستند از سرخودرگی اجتماعی و نزول شان معلمان در جامعه خواهد بود.
ودر پایان باید عرض شود موجودی که پس از سی سال کار توانایی سروسامان دادن به زندگی خود را ندارد و نمی تواند پناهگاهی برای خود بسازد و در پیری فعالیت جسمی خود را هزار برابر می کند و گروهی صاحب ثروت و قدرت با گسترش تصورات غلط در جامعه نسبت به معلمان زمینه ی پایین آوردن شان آنها را فراهم می کنند قادر نخواهد بود جامعه ای رابسازد که مدینه ی فاضله باشد،نمی تواند دآنش آموزی تربیت کند که برای جامعه مفید باشد.نمی تواند شالوده ی انسان متمدن را پی ریزی کند و امیدوارم روزی بر همگان مبرهن،واضح وآشکارشود که سرخوردگی و پایین آمدن شان معلمان از کجا نشات گرفته ،می گیرد و خواهد گرفت ..روز معلم را به تمام همکاران عزیزم ومردم فهیم تبریک عرض می کنم.
